دهه کرامت و کرامت انسان
کرامت انسان
به طور کلی انسان در روابط اجتماعی خود با دو جنبه روبروست یا از طریق کرامت برخورد می کند یا از طریق استخفاف و اهانت
انسان ذاتا دارای کرامت و ارزش جایگاهی است چرا که جایگاه روح خالق است : فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِینَ(حجر-29) و جایی که جایگاه روح خداست مستحق سجده است و این دلیل کرامت انسان است لذا خداوند می فرماید : وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ و َرَزَقْنَاهُم مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَی کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً(إسراء-70) خداوند حقیقت انسان را بر بسیاری دیگر موجودات برتری و فضیلت داده؛ بنابراین جایگاهش جایگاه والایی است لذا انسانی که این مقام فضیلت را مراعات نکند در واقع خودش را از مثپقام فضیلت به مقام استخفاف و ذلالت کشانده است، چنانچه نمون های این طلب استخفاف و نتایج آن در قرآن در مورد بعضی از انسانهایی همچون نمرود و فرعون به خوبی قابل مشاهده است.
انسانی که با فضیلت است و این کرامت خود را از تمام گزندهای دنیوی حفظ کرده نه خود مستخف است و نه زیر بار چنین خفّت هایی می رود، پس هیچگاه انسان کریم مطیع فراعنه نمی شود.
انسانى که کرامت خود را زمین مىگذارد؛ انسانى که پذیراى اهانت مىشود، ابتداً باید فاسق شده باشد، باید از محتواى الهى خود عدول کرده باشد، تا پذیراى استخفاف ستمگر و حکومت ستم شود. اصولاً راه و رسم و سیره همه جباران و حکومتهاى خودکامه و فاسد بر این است که بارى ادامه تفرعن و خودکامگى خود، مردم را خفیف سازند، تهى کنند و آنها را از نظر تفکر در سطحى نگاه دارند که خطرى برایشان ایجاد نشود با تحمیق آنها و خرد کردن شخصیت حقیقى شان، آنان را به صورت ابزار وادواتى براى مقاصد خود سازند.
بنابر آنچه گذشت، به اعتبارى در برخورد با انسان دو دیدگاه وجود دارد :
1- دیدگاه «الهى» که انسان را با کرامت مىداند و نحوه برخورد با انسان را برخورد از سر تکریم مىخواهد.
2- دیدگاه «فرعونى» که انسان را براى اینکه به زیر سلطه بکشد، استخفاف مى کند او را حقیر مىداند و دست به تحمیقش مىزند، که اگر انسان خرد شد، خفیف شد، سبک شد ، تن به هر خوارى و پستى مىدهد.
رفتار اجتماعى پیامبر مبتنى بر تکریم انسانها، چنین بود و توصیه مى کرد که برادران دینى خود را گرامى بدارید که اگر کسى برادر مسلمان خود را تکریم کند ، خداى عز و جل را تکریم کرده است : « من أکرم أخاه المسلم فانما یکرم الله عز و جل»( الجامع الصغیر ، ج 2، ص 580) آن حضرت به هیچ وجه اجازه تحقیر کردن نمىداد و مسلمانان را از اینکه یکدیگر را تخفیف کنند پرهیز مىداد « لا تحقرن أحداً من المسلمین فان صغیرهم عندالله کبیر» مبادا فردى از مسلمانان را کوچک شمرده تحقیر کنید که کوچک آنان نزد خدا بزرگ است .(تنبیه الخواطر ، ج 1، ص 31)
رفتار پیشوایان اسلام چنین بوده است . انسان واجد گوهر کرامت است و با تکیه بر این کرامت و رشد آن است که تربیت نبوى شکل مىگیرد و انسان از کجیها و ناراستیها دورى مىگزیند . با همین سمت گیرى است که مجموعهاى از دستورات و توصیههاى تربیتى سازمان یافته است: کرامت در نگاه، کرامت در رفتار، کرامت در گفتار.
خداوند به پیامبرش امر مى کند: «و قل لعبادى یقولوا التى هى أحسن» (اى پیامبر) به بندگان من بگو به نیکوترین وجه سخن گویند.( قرآن، اسراء /53)
آیا جامعه اسلامی ما این سیره های زیبا مطابق با کرامت انسانی را مراعات می کند؟آیا رفتار های اجتماعی ما منطبق با این روش های بسزاست؟واقعا چقدر از این سیره ناب فاصله داریم؟
دهه کرامت به واسطه فیض حضور شمع وجود امام رضا (ع) و پروانه وجود حضرت فاطمه معصومه (س) فرصتی است برای بازخوانی سیره ائمه معصومین که سرلوحه و اسوه سیره ناب محمدی(ص) است؛ این محل های فیضی که همواره دستگیر جامعه انسانی ما بوده اند امروز دستگیر فرهنگ جامعه ما هستند، با این شرط که انسانیت امروز به سمت کرامت همیشگی آنها قدمی بردارد.